این مقاله به نقل از یک معلم ایرلندی می باشد که در اسپانیا زندگی می کند و خاطرات خود را در وبلاگش منتشر می کند ، ما این مقاله را عینا ترجمه به فارسی کرده ایم و برای تجربه زندگی در اسپانیا آن را در نظر گرفته ایم.با ما با مقاله تجربه زندگی در اسپانیا همراه باشید.
از سن 10 سالگی، با خانوادهام به بسیاری از کشورهای مختلف سفر کردم. هر کدام از این اقامتها حداکثر دو هفته طول میکشید و بیشتر نبود. به همین دلیل، ما هرگز از منطقه راحتی خود دور نمیشدیم یا به هیچ وجه بر زبان مادری تسلط پیدا نمیکردیم.
به پرتغال، ایتالیا، فرانسه، آلمان، مجارستان، کرواسی، تایلند و انگلستان سفر کرده بودم. همچنین قبلاً به اسپانیا رفته بودم: کاتالونیا و لانزاروته. در هر اقامت، هرچند بسیار متنوع، من در حباب والدینم که چیزهایی مانند محل اقامت را حل میکردند، نگه داشته میشدم و زبان هرگز چیزی نبود که با آن روبرو شوم. این کاملاً متفاوت خواهد بود زمانی که تبدیل به یک Auxiliar de Conversación و برای زندگی واقعی در کشور خارجی جنوب اروپا، اسپانیا، نقل مکان میکنم.
“Auxiliar de Conversación” یک عنوان شغلی است که به فردی اطلاق میشود که به عنوان دستیار مکالمه در مدارس و موسسات آموزشی مشغول به کار است. این افراد، که معمولاً زبان مادریشان انگلیسی یا زبان دیگری است که دانشآموزان در حال یادگیری آن هستند، به معلمان محلی کمک میکنند تا مهارتهای زبانی دانشآموزان را بهبود ببخشند. وظایف آنها شامل شرکت در کلاسهای درس، کمک به تمرین مکالمه، و معرفی فرهنگ و آداب و رسوم کشور خود به دانشآموزان است.
زبان، فرهنگ و مردم چیزی بودند که باید خودم را با آنها وفق میدادم. یک چیز که همیشه از دوران جوانی به یاد میآوردم، تنظیم شدن با گرما در هر زمان بود. سعی میکردم شبها بخوابم زیرا دما بسیار متفاوت از ایرلند بود. همچنین، ما به عنوان یک خانواده، تنها در تابستانها زمان تعطیل قابل توجهی داشتیم، بنابراین تنها در گرمترین فصلهای سال از همه این کشورهای گرم بازدید میکردیم.
سبک زندگی اسپانیایی: یک خارجی ساکن اسپانیا
یکی از چیزهایی که من در مورد اسپانیا بسیار دوست دارم، پوست برنزه مردم و علاقه آنها به رسانههای ژاپنی، کتابها و برنامههای تلویزیونی است. این موضوع باعث شده که بتوانم با دانشآموزانم در مدارس ابتدایی و متوسطه به خوبی ارتباط برقرار کنم.
من عاشق سواحل اسپانیا هستم. هرچند که ایرلند نیز سواحل زیادی دارد و تقریباً اطراف این کشور را دربر گرفتهاند، اما از آنجا که ایرلند جزیرهای در میان دریاست، سواحلش سرد هستند. سواحل اسپانیا اما گرم و دلپذیرند و این امکان را به شما میدهند که در آنجا شنا کنید و از حمام آفتاب لذت ببرید؛ کاری که در ایرلند به سختی ممکن است.
این تفاوت آب و هوایی باعث شده بسیاری از اسپانیاییها نسبت به رژیم غذایی ایرلندی سردرگم باشند. برای مثال، ماهی در غذاهای اسپانیایی بسیار رایج است، اما در ایرلند که توسط اقیانوس احاطه شده، چندان محبوب نیست. هر زمان که با اسپانیاییها بیرون میروم، پائیا با ماهی بسیار مورد توجه قرار میگیرد. اما آنها درک نمیکنند که سواحل ایرلند بسیار سرد است و بنابراین ماهیگیری به عنوان یک منبع غذایی اصلی در ایرلند مرسوم نیست. در ایرلند، محصولات لبنی مانند پنیر، شیر، بیکن، گوشت گاو، خورش، مرغ و سایر گوشتهای دامی رایجترین غذاها هستند.
از زمانی که در اسپانیا زندگی میکنم، غذاها و نوشیدنیهای اسپانیایی را به هر جای دیگری که تا به حال سفر کردهام ترجیح میدهم، اما ماهی تنها چیزی است که همواره از آن میگذرم. با وجود اینکه دوستان اسپانیایی من عاشق ماهی هستند، من از طعم آن لذت نمیبرم و از آن اجتناب میکنم. برخی چیزها هرگز تغییر نمیکنند. من عاشق انواع تاپاها، گوشت و پنیرهای اینجا هستم و اسپانیا با داشتن دسرهای متنوع و خوشمزه در هر کافهای، من را شگفتزده کرده است. کیکهای شکلاتی سفید، تیرامیسو و قهوه لاته، از شیرینیهای مورد علاقه من در اینجا هستند.
روتین من در منطقه مورسیا
کافهها و مکانهای پرتردد
کافه King یکی از پرترددترین مکانهایی است که در طول زندگی روزمرهام در شهر کارتاژنا (Cartagena) به آن مراجعه میکنم. این کافه در خیابان Calle Carmen، در قسمت بالای آن واقع شده است و انواع غذاهای خوشمزه از تاپاها تا دسرها را سرو میکند.
این کافه توسط دو برادر عرب با موهای قرمز و پرشور و یک پیشخدمت که همسایه و یکی از بهترین دوستانم است، اداره میشود. پیشخدمت اهل رومانی (Romania) و برادران اهل مراکش (Morocco) هستند. آنها مسافت زیادی را طی کردهاند و زبان اسپانیایی را که برای زندگی و کار در اینجا ضروری است، یاد گرفتهاند. بنابراین، ما میتوانیم در بسیاری از موضوعات با هم ارتباط برقرار کنیم.
کافه دارای یک تلویزیون با صفحه بزرگ است که مکان مناسبی برای تماشای مسابقات فوتبال اسپانیایی فراهم میکند. من آنقدر به این کافه سر میزنم که یک نقاشی برای برادران کشیدم و آن را قاب کردم. وقتی آن را به آنها هدیه دادم، آنقدر هیجانزده شدند که آن را روی پیشخوان کافه به نمایش گذاشتند و تا امروز همانجا باقی مانده است.
از آن زمان، هر وقت از آنجا غذا میگیرم، یک قرص نان پر از مواد ویژه به من هدیه میدهند. غذا با توجه به ماه رمضان تهیه میشود، چون برادران در طول این دوره مذهبی از بسیاری از غذاها پرهیز میکنند. چندی پیش، پادشاه برای مراسم کوتاهی به شهر کارتاژنا آمد و اگرچه من این مناسبت را از دست دادم، توانستم آن را در کانال یوتیوب برادران ببینم که توانستند مراسم را از نزدیک تماشا کنند.
هم برادران و هم پیشخدمت همیشه به زبان اسپانیایی صحبت میکنند، اگرچه این زبان مادریشان نیست. هر بار که با آنها صحبت میکنم، مهارتهای اسپانیاییام به چالش کشیده میشود که برای من یک تجربه مفید است. با این حال، تفاوت اصلی این است که آنها سالها بیشتر از من در اسپانیا زندگی کردهاند، یاد گرفتهاند و صحبت کردهاند، بنابراین من همچنان میتوانم به مرور زمان، روز به روز چیزهای جدیدی یاد بگیرم.
من اغلب مسابقات فوتبال اسپانیایی از La Liga را در اینجا تماشا میکنم و طرفدار FC Barcelona هستم. بزرگترین برادر یک هوادار پرشور رئال مادرید (Real Madrid) است و هر زمان که بارسلونا گل بخورد یا مادرید گل بزند، جشن میگیرد. این یک تجربه خندهدار است که به کافه بروی تا فقط یک مسابقه را تماشا کنی، اما ببینی که یک دوست و صاحب کافه در حالی که تیم رقیب گل زده، در حال جشن گرفتن است.
گذراندن آخر هفتهها در مورسیا
هر آخر هفته برای تغییر محیط و تجدید روحیه، از خانهام در کارتاژنا به شهر مورسیا میروم. پس از گذراندن دوران قرنطینه، محدودیتهای سفر، و منع رفت و آمد که همگی در زمستان تجربه کردیم، بازپسگیری آزادی سفر، بیرون رفتن و کاوش در اسپانیا برایم بسیار هیجانانگیز است.
آشنایی با دوستان جدید
در مورسیا به یک کافه با سبک انگلیسی میروم و با بسیاری از افرادی که آنجا کار میکنند آشنا شدهام. برای یکی از پیشخدمتهای آنجا یک نقاشی کشیدم و به او هدیه دادم. او از من خواست که برای تولد خواهرش یک نقاشی بکشم و در ازای آن به من پول بدهد. ما دوستان خوبی شدهایم. سه نقاشی کشیدم که شامل مناظری از مورسیا، باشگاه بدنسازی و دانشگاهی است که او در آن تحصیل میکند. در ابتدا برقراری ارتباط کمی سخت بود، زیرا او فقط به زبان اسپانیایی صحبت میکرد. اما در نهایت فهمید که زبان انگلیسی او بهتر از چیزی است که ابتدا تصور میکرد و این باعث شد ارتباط بین ما راحتتر شود. باید توجه داشت که حتی اگر کافه به سبک انگلیسی باشد، به این معنا نیست که کارکنان آن لزوماً به زبان انگلیسی مسلط باشند.
من همیشه در هر جای اسپانیا که میروم به زبان اسپانیایی صحبت میکنم و انتظار ندارم که دیگران به انگلیسی پاسخ دهند، زیرا بهویژه در جنوب اسپانیا، این زبانی نیست که بسیاری به آن تسلط داشته باشند.
لهجهها و گویشهای اسپانیایی
یکی از چالشهای دیگر زندگی به عنوان یک خارجی در اسپانیا این است که این کشور دارای چندین زبان مختلف است، نه فقط گویشها. از جمله زبانهای کاستیانو (Castellano)، باسکی (Vasco)، کاتالان (Catalán)، و والنسیا (Valenciano) که تنها چند نمونه از آنها هستند.
دانشآموز دو زبانه من
سال گذشته که در یک مدرسه ابتدایی تدریس میکردم، دانشآموز مورد علاقهام هنگام نمایش نقاشیهایم به دانشآموزان، درباره دفترچه طراحیام کنجکاو شد و سوالاتی پرسید. او این سوالات را به زبان اسپانیایی مطرح کرد، اما من در آن زمان قادر به ترجمه آنها نبودم. دوستش که او هم عرب بود، سوال او را از اسپانیایی به انگلیسی برایم ترجمه کرد. این دانشآموز عرب، با وجود اینکه فقط شش سال داشت، به سه زبان اسپانیایی، انگلیسی و عربی مسلط بود که برایم بسیار شگفتانگیز و البته مفید بود.
تجربه من به عنوان Au Pair
هر زمان که نقش خود به عنوان Auxiliar de Conversación در مدرسه اسپانیا را به پایان میرسانم، همیشه به عنوان یک au pair در منطقه والنسیا (Valencia) وقت میگذرانم. گاهی زندگی با یک خانواده بومی اسپانیایی کمکی به بهبود زبان اسپانیایی من نمیکند، زیرا آنها به زبان والنسیا (Valenciano) صحبت میکنند که از نظر من کاملاً متفاوت از کاستیانو (Castellano) – اسپانیایی استاندارد – است و شامل بسیاری از کلمات و عبارات شبیه به زبان کاتالان و فرانسوی همسایه است.
در خانهای که در نزدیکی ساحل زیبایی قرار دارد که تا Castillo de Peñíscola امتداد دارد، زندگی میکنم. این قلعه شگفتانگیز، محلی است که یکی از صحنههای سریال تلویزیونی «بازی تاج و تخت» در آنجا فیلمبرداری شده بود. آگوستین (Agustín)، کودکی که به او آموزش میدهم، هشت ساله است، اما انگلیسی خوبی دارد و علاوه بر اسپانیایی، به والنسیا نیز روان صحبت میکند. دو برادر دوقلو به نامهای اسکار (Oscar) و دیوید (David) هم به خوبی انگلیسی صحبت میکنند. جولیا (Julia) فقط به والنسیا صحبت میکند، زیرا پدرش اهل کاتالونیاست. این باعث میشود صحبت کردن با او و درک او برایم بسیار دشوار باشد.
هر سالی که در اسپانیا میگذرانم، فرصتی عالی برای بهبود مهارتهای زبانی من است و به من امکان میدهد بیشتر در جامعه اسپانیایی که از فرهنگهای مختلفی ساخته شده است، غرق شوم.
اسپانیا بدون شک کشور مورد علاقه من است. اکنون دو سال است که با ConversaSpain به عنوان Auxiliar de Conversación کار میکنم و عاشق این تجربه هستم!همچنین بخوانید : مهمترین معایب زندگی در اسپانیا چیست ؟
منبع : conversaspain
انتهای مطلب