این مطلب فقط برای دانش آموزان و یا دانشجویان تهیه نشده است ، این مطلب را بیشتر برای فریلنسرها و یا کسانی که مشغول کار هستند تهیه کردم تا شاید اینقدر خودشون رو سرزنش نکنند که چرا یاد نمیگیرم ! کسانی که در زمینه کامپیوتر فعال هستند خودشون میدونن که باید دائما در حال یادگیری باشند و این نیاز به یک ذهن منسجم و متمرکز دارد. اما بعضی وقت ها هست که میخواهیم چیز جدیدی یادبگیریم اما وقتمان به شدت کم است و وقتی یکبار مطلب ، کتاب و یا فیلم آموزشی را میبینیم یاد نمیگیریم و یا خیلی کم مطالب را درک می کنیم.خب اینجاست که نظریه هبیان در علوم اعصاب به ما کمک می کند.
چگونه میتوانیم گاهی به خواندن ادامه دهیم اما چیزی را که میخواهیم متوجه نمی شویم؟ نظریه هبیان پیشنهاد میکند که برای ایجاد ارتباط در حافظه و درک بهتر آن باید روی موضوعی که در مورد آن می خوانیم تمرکز کنیم اگر توجه ما روی چیز دیگری متمرکز شود ممکن است کلمات موجود در صفحه را بخوانیم اما واقعا محتوا را جذب یا درک نکنیم.
شاید در حال خواندن چیزی برای یک تکلیف مدرسه یک رمان یا یک تحلیل از وضعیت اقتصادی فعلی کشور هستید که ناگهان متوجه می شوید که فقط کلمات را می خوانید اما واقعا چیزی را جذب نمی کنید به عبارت دیگر شما محتوای جلوی چشم خود را درک نمی کنید.
احتمالاً خودتون بارها و بارها این را تجربه کرده اید اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا این اتفاق میافتد؟
قبل از شروع ذکر این نکته ضروری است که پاسخ به این سوال و بیشتر سوالات دیگر مربوط به ذهن و سیستم عصبی مرکزی به ویژه شناخت توسط محققان به خوبی دیده نشده است فرآیندهای فیزیولوژیکی زیربنایی مسول عملکردها را نمی توان با یک پاسخ محکم که توسط شواهد تجربی علمی پشتیبانی می شود توضیح داد.
با این حال این تنها یکی از نقصهای شناخته شده در تفکر انسان است که به آن درون نگر می گویند.
به عبارت ساده همه اینها به این معنی است که ما واقعاً نمی دانیم که چرا در نهایت بدون درک چیزی از آنچه که می خوانیم آن را می خوانیم بنابراین این اساساً فقط یک حدس و گمان منطقی است که در تلاش برای پاسخ به این سوال است.
به خواندن مطلب یا دیدن فیلم ادامه می دهید اما ذهن سرگردان است یا حداقل بیشتر از آنچه فکر میکنید گیج است اگر فکر میکنید که شما از معدود افرادی هستید که از این مشکل رنج می برد و افرادی که مطالعه بیشتری دارند از این موضوع رنج نمیبرند من فقط یک چیز را به شما می گویم…. وقتی چیزی می خوانید مغز شما محتویات حافظه شما را به روشی جدید یا حداقل به روشی ناشناخته استفاده می کند.
در علوم اعصاب نظریه ای وجود دارد که همان نظریه هبیان است توضیحی را برای انطباق نورون ها در مغز در هنگام یادگیری ارائه میدهد و قاعده یادگیری را مشخص میکند که میگوید اگر نورون ها همزمان شلیک کنند ارتباط بین دو نورون می تواند تقویت شود.
برای اینکه این اتفاق مهم بیفتد باید روی موضوعی که در مورد آن میخوانید تمرکز کنید شما باید با آنچه میخوانید کاری انجام دهید و به این فکر کنید که مثلاً چگونه یک صحنه را در ذهن خود تجسم کنید یک خلاصه ذهن ایجاد کنید و یا هر کاری که با مطلب و یا فیلم درگیر شوید.
حافظه کاری و خواندن

هنگامی که به چیزی غیر از خواندن فکر میکنید حافظه کاری شما مشغول یا بیش از حد با افکار دیگر مانند خیال پردازی مشغول است در نتیجه نمی توانید در پایگاه دانش خود ارتباط برقرار کنیم زیرا به چیز دیگری فکر میکنیم بنابراین ممکن است یک صفحه کامل را خوانده باشید اما مغزتان نتواند آن را به روشی معنادار پردازش کند.
به توجه خود مانند یک پرژکتور روی صفحه فکر کنید که توجه شما را به خود جلب میکند معمولاً شما فقط بر آنچه در کانون توجه است تمرکز می کنید حتی اگر چیزهای زیادی خارج از کانون توجه اتفاق بیفتد.
با این حال در نظر داشته باشیم این بدان معنا نیست که شما به طور کامل هر چیزی را که خارج از کانون توجه اتفاق می افتد متوجه نمی شوید ، شما هم اونجا هستید فقط به این دلیل که با آن درگیر نیستید این اتفاق میافتد و متوجه نمی شوید.
به همین ترتیب اگر مطالعه می کنید اما به طور کامل مشغول کتاب نیستید به طور کامل آنچه را که خوانده اید متوجه نمی شوید زیرا کانون توجه شما بر چیز دیگری متمرکز است.
سیستم توجه مغز
مغز دائماً با اطلاعات زیادی از دنیای بیرون بمباران میشود که جای تعجب است که افراد بیشتری به دلیل سیل اطلاعات سردرد های مرگبار ندارند ، خوشبختانه سیستم توجه مغز انسان تضمین می کند که شما فقط به چیزهایی توجه میکنید که واقعاً به آنها نیاز دارید.
به گفته دنیل جی لویتین دانشمند و نویسنده “ذهن سازمان یافته” سیستم توجه انسان به چهار بخش تقسیم می شود حالت اجرایی مرکزی ، حالت سرگردان ذهن ، فیلتر توجه و سوئیچ توجه.
هرچه زمان بیشتری را صرف مطالعه کنید فیلتر توجه کم کم شروع به مسدود کردن کتاب می کند، این به نوبه خود به این معنی است که تمرکز شما باید کاملاً توسط ذهن اجرایی مرکزی حفظ شود این مورد به تلاش قابل توجهی نیاز دارد.
بنابراین پس از یک زمان سه ساعته یا هر زمانی که بستگی به مغز شما دارد احساس خستگی خواهید کرد درست مانند سایر قسمتهای بدن مغز شما برای عملکرد به گلوکز نیاز دارد با این حال تمرکز بر روی چیزی مغز را به شدت استرس زا می کند و باعث می شود که شما احساس خستگی کنید.
مغز شما طوری طراحی شده است که تلاش را به حداقل برساند بنابراین وظیفه خواندن را به حالت سرگردانی ذهنی محول می کند تا تلاش را به حداقل برسانند مزیت این کار این است که شما همچنین می توانید با کمترین تلاش بخوانید و در عین حال به چیزی فکر کنید که هیچ ربطی به آن ندارد.
اما نکته منفی این است که حالت سرگردانی ذهن در پردازش اطلاعات ای که تصادفی نیستند خوب نیست در نتیجه بدون این که بیشتر آن اطلاعات را واقعا تفسیر کنید به خواندن در مرحله اتوپایلوت پایان می دهید!